درمان سرد
نویسنده: ملیندا ونر
مترجم: رضا صمدیان
مترجم: رضا صمدیان
اخیراً دو تن از پزشکان منطقه فیلادلفیا توانسته اند با استفاده از روشی غیرمعمول، بیماران دچار به حمله قلبی را به زندگی بازگرداند؛ روشی که کمترین آسیب مغزی را به همراه دارد. آنها با روش "بیش سرمایش" موفق به انجام این کار شده اند
خانم "پام بارکو" در 22 ژوئن گذشته دچار حمله قلبی شد. او که منشی پذیرش یک بیمارستان کودکان در ایالت فیلادلفیا است و 46 سال سن دارد، در آن لحظه حساس، با سرگیجه ای عیجب در آستانه یک ایست قلبی قرار داشت. یکی از همکاران او با دیدن وضعیت وی، بلافاصله زنگ خطر را زد و چند دقیقه بعد چندین پزشک مختلف بالای سر او آمدند. شوک های اولیه هیچ نتیجه ای دربر نداشت و همه گمان می کردند او مرده است.
در عمل از هر 10 بیماری که از طریق شوک به زندگی بازمی گردند، 9نفر در همان بیمارستان پس از مدتی تمام می کنند و کسانی نیز که زنده باقی می مانند نیز یک نفر از هر 8 نفر از آسیب های جدی مغزی رنج می برند. در هر دقیقه ای که قلب از کار باز می ایستد، مغز و سایر اندام های نیازمند اکسیژن به شدت به لحاظ سلولی آسیب می بینند و بعدها مشکلات فراوانی را ایجاد می کنند.
در لحظاتی که قلب خانم بارکو به آن وضع افتاده بود، فشار خون در کمترین حالت خود قرار داشت و اکسیژن کافی به او نمی رسید. پزشکان با قرار دادن یک لوله اکسیژن در دهان او، به صورت موقت او را به حیات بازگرداندند و بلافاصله یک صندلی چرخ دار به بیمارستان دانشگاه پنسیلوانیا منتقل کردند. آنجا با تزریق چند آرام بخش، او را در یک محفظه مخصوص پیچاندند تا دمای بدن خود را باز هم به دست بیاورد. دمای بدن او در هنگام حمله قلبی تا 91 درجه فارنهایت پایین آمده بود و بازگرداندن به حالت عادی فقط از این راه امکان پذیر بود.
خانم بارکو خیلی خوش شانس بود که در آن مرکز درمانی دو تن از پزشکان مجرب قلب و عروق حضور داشتند. "لنس بکر" و "بنیامین آبلا" با دیدن وضعیت او تصمیم گرفتند با انجام روشی جدید او را به زندگی عادی برگردانند. این روش که "بیش سرمایش" نام دارد، شاید در ابتدا فشار زیادی به بیمار وارد بیاورد، اما فواید درمانی فراوانی برای آینده بیمار خواهد داشت.
این دو پزشک معتقدند آن چه در حمله قلبی به بافت های دیگر اندام های بدن آسیب می زند، ایستادن قلب نیست، بلکه به کار افتادن ناگهانی آن است که واکنش های مخربی را در هنگام بازگشت اکسیژن به بدن موجب می شود. و برای تسهیل در به کار افتادن محور قلب، باید بدن را آن قدر سرد کرد تا این فرایند در شرایط بهتری اتفاق بیفتد.
"لنس بکر" یکی از پزشکان طرفدار این روش در شیکاگو، در سال های گذشته با مطالعه آماری بیماران دچار ایست قلبی به نتایج جدیدتری دست پیدا کرده است. اصولاً در حمله قلبی رسیدن خون به قلب محدود می شود اما در ایست قلبی، لب به طور ناگهانی و بدون دلیل خاصی از حرکت باز می ایستد. تقریباً نرخ بازگشت بیماران ایست قلبی به حمله قلبی بسیار کمتر است.
برخلاف آمارهای موجود، بکر به این نتیجه رسیده که تنها حدود 1/8 بیماران ایست قلبی در منطقه شیکاگو در سال های گذشته توانسته اند طعم بازگشت به زندگی را بچشند. در شهرهای بزرگ تر که مدت زمان بیشتری برای رساندن بیمار به مرکز درمانی نیاز است، این رقم پایین تر نیز می رود. این تازه در شرایطی است که بسیاری از بیماران بازگردانده شده که قلبشان به کار می افتد، پس از مدتی می میرند. به اعتقاد دانشمندان، وقتی قلب رساندن خون دارای اکسیژن بالا را به اندام ها متوقف می کند، سلول ها در این اندام ها می میرند. اما بکر در دهه 90 تمام وقت خود را در بیمارستان شیکاگو به این مسئله اختصاص داده، نظر دیگری دارد و معتقد است اگر چنین فرضیه ای صحیح بود، در هنگام به کار افتادن دوباره قلب، این سلول ها باید به حیات خود ادامه می دادند. او با مطالعه سلول های قلب در هنگام ایستادن به مدت یک ساعت و سپس رسیدن اکسیژن به آنها، متوجه شد که فرایند بازگشت اکسیژن به طور ناگهانی باعث تخریب سلول ها می شود و 73درصد از آسیب سلولی به دلیل این بازگشت معیوب است. در پژوهش های بعدی، ساز و کار دقیق این آسیب بیشتر نمایان شد.
در اندام های مختلف بدن، ریزاندام های کوچکی به نام میتوکوندریا وجود دارد که با گرفتن اکسیژن انرژی تولید می کنند و با گرفتن یا دادن یک الکترون به اکسیژن وارد شده، یون های آزادی تولید می کند که می تواند به سلول صدمه بزند و باعث جهش DNA شود. سلول ها خود دارای سیستمی هستند که مانع این واکنش مخرب می شود. اما وقتی اکسیژن به سلول ها نمی رسد، این سامانه دفاعی از کار می افتد. در بازگشت مجدد اکسیژن به همان ذرات ریز یعنی میتوکوندریاها تعداد زیادی یون آزاد تولید می کنند و سلول شروع به مردن می کند، در پاسخ به این فرایند، سامانه دفاع سلولی موادی را رها می کند کهآثار مخرب یون های آزاد را تشدید می کند که این مسئله در نقاطی چون قلب و مغز که به اکسیژن بیشتری نیاز دارند، بیشتر دیده می شود.
بکر با علم به این داستان، تصمیم گرفت در لحظات ابتدایی ایست قلبی، سلول های بدن را تا 98/6 درجه فارنهایت سرد کند. این سرمایش وقتی چند ساعت ادامه پیدا کرد، تفاوت محسوسی در میزان مرگ و میر سلول ها پدید آمد؛ چرا که هم میتوکوندریاها و هم سامانه سلولی در دمای پایین فعالیت بسیار کمی دارند.
در دهه 80 میلادی نیز پزشکان آن دوره معتقد بودند سرمایش بدن پس از ایست قلبی، می تواند شانس حیات دوباره را افزایش دهد و حال بکر با نسخه جدید خود، این نظریه را احیا کرده است. او در سال 1999 نتایج تحقیقات خود را روی موش ها و خوک ها منتشر کرد و در سال 2002 گروهی از پزشکان در اروپا و استرالیا از نتایج مثبت آن روی بیماران ایست قلبی خبر دادند. بکر به همراه همکارانش "آبلا" با اطمینان از کارا بودن این روش درمانی، از سال 2005 آن را در بیمارستان شیکاگو به کار گرفتند و سرانجام مسئولان اتحادیه قلب آمریکا را متقاعد کردند که این روش را در فهرست روش های مورد تأیید خود قرار دهد. امروز در شهرهایی چون نیویورک، میامی و بوستون، آمبیولانس ها بیماران ایست قلبی را فقط به بیمارستان هایی می برند که دستگاه سرمایش داشته باشند و این روش پذیرش رسمی نهادهای درمانی ایالات متحده را به دست آورده است.
مشکلات سرمایش
اگرچه پذیرش این روش در اتحادیه قلب آمریکا نتایج مثبتی داشت، اما هنوز این روش در تمام مراکز درمانی رایج نشده است. خصوصاً بیرون از مناطق شهری هنوز بسیاری آن را نمی شناسند. بنابر پژوهش های صورت گرفته در سال 2006، تنها 26 درصد از بیماران ایست قلبی در ایالات متحده مورد سرمایش قرار می گیرند. هنوز جزئیات این روش و نحوه بهره برداری حداکثری آن نیز برای بسیاری از پزشکان روشن نیست. برخی معتقدند نمی توان این روش را در مورد تمام بیماران به کار بست. برای مثال، کسی که چند ساعت از ایست قلبی او می گذرد ارزش سرد شدن ندارد و محدوده ای نیز که پیشنهاد می شود، همان یک ساعت است.
مشکلات دیگری نیز در این روش درمانی در بیمارستان های مختلف مشاهده شده که بکر و آبلا تلاش می کنند با پژوهش های بیشتر آن را مرتفع کنند و دستورالعمل دقیق تری را در اختیار پزشکان قلب و عروق قرار دهند.
تا پیش از این، پزشکان گمان می کردند بیماری که بیش از یک ساعت از ایست قلبی او می گذرد، دیگر شانسی برای حیات مجدد ندارد؛ چرا که بازگرداندن آنها صدمات مغزی جبران ناپذیری به همراه دارد. اما حال ابداع روش بیش سرمایش، فصل نوینی در درمان بیماران ایست قلبی محسوب می شود. فراموش نکنیم وقتی قلب از حرکت بازمی ایستد، بسیاری دیگر از بافت ها و اندام های بدن هنوز نمرده اند و به کار خود ادامه می دهند؛ و اگر به داد قلب نرسیم، فرصت طلایی برای حیات دوباره یک انسان از دست خواهد رفت.
منبع:نشریه دانشمند شماره 549
خانم "پام بارکو" در 22 ژوئن گذشته دچار حمله قلبی شد. او که منشی پذیرش یک بیمارستان کودکان در ایالت فیلادلفیا است و 46 سال سن دارد، در آن لحظه حساس، با سرگیجه ای عیجب در آستانه یک ایست قلبی قرار داشت. یکی از همکاران او با دیدن وضعیت وی، بلافاصله زنگ خطر را زد و چند دقیقه بعد چندین پزشک مختلف بالای سر او آمدند. شوک های اولیه هیچ نتیجه ای دربر نداشت و همه گمان می کردند او مرده است.
در عمل از هر 10 بیماری که از طریق شوک به زندگی بازمی گردند، 9نفر در همان بیمارستان پس از مدتی تمام می کنند و کسانی نیز که زنده باقی می مانند نیز یک نفر از هر 8 نفر از آسیب های جدی مغزی رنج می برند. در هر دقیقه ای که قلب از کار باز می ایستد، مغز و سایر اندام های نیازمند اکسیژن به شدت به لحاظ سلولی آسیب می بینند و بعدها مشکلات فراوانی را ایجاد می کنند.
در لحظاتی که قلب خانم بارکو به آن وضع افتاده بود، فشار خون در کمترین حالت خود قرار داشت و اکسیژن کافی به او نمی رسید. پزشکان با قرار دادن یک لوله اکسیژن در دهان او، به صورت موقت او را به حیات بازگرداندند و بلافاصله یک صندلی چرخ دار به بیمارستان دانشگاه پنسیلوانیا منتقل کردند. آنجا با تزریق چند آرام بخش، او را در یک محفظه مخصوص پیچاندند تا دمای بدن خود را باز هم به دست بیاورد. دمای بدن او در هنگام حمله قلبی تا 91 درجه فارنهایت پایین آمده بود و بازگرداندن به حالت عادی فقط از این راه امکان پذیر بود.
خانم بارکو خیلی خوش شانس بود که در آن مرکز درمانی دو تن از پزشکان مجرب قلب و عروق حضور داشتند. "لنس بکر" و "بنیامین آبلا" با دیدن وضعیت او تصمیم گرفتند با انجام روشی جدید او را به زندگی عادی برگردانند. این روش که "بیش سرمایش" نام دارد، شاید در ابتدا فشار زیادی به بیمار وارد بیاورد، اما فواید درمانی فراوانی برای آینده بیمار خواهد داشت.
این دو پزشک معتقدند آن چه در حمله قلبی به بافت های دیگر اندام های بدن آسیب می زند، ایستادن قلب نیست، بلکه به کار افتادن ناگهانی آن است که واکنش های مخربی را در هنگام بازگشت اکسیژن به بدن موجب می شود. و برای تسهیل در به کار افتادن محور قلب، باید بدن را آن قدر سرد کرد تا این فرایند در شرایط بهتری اتفاق بیفتد.
در دو آزمایش مشابه که در سال 2002 بر روی بیماران دچار به حمله قلبی انجام شد، شواهد مطلوبی از بازگشت بیماران به همراه داشت و با این که این دو بیمار حدود یک ساعت در محل بیمارستان علائمی از حیات نداشتند، اما شانس بازگشت آنها به زندگی تا 20 درصد افزایش یافته بود.
تحقیقات اخیر که در دانشکده پزشکی دانشگاه پیتزبورگ در مدت 5سال انجام شده، نشان می دهد که سرمایش در گروه خاصی از بیماران، شانس حیات مجدد را دو برابر می کند. با این وجود، هنوز بسیاری با روش بیش سرمایش آشنایی ندارند و چیزی از آن نشنیده اند و پزشکان معدودی نیز از این روش استفاده می کنند. این روش البته پیچیدگی های خاصی دارد و ابزار مخصوصی نیز برای انجام آن مورد نیاز است. عدم دقت در آن نیز عواقب خطرناکی در پی خواهد داشت. اگر بدن بیمار حتی چند درجه بیشتر سرد شود، قلب او کاملاً از حرکت باز می ایستد. آزمایش های انجام شده بر روی موش ها و خوک ها نشان می دهد که بهتر است پیش از انجام شوک و راه انداختن دوباره قلب، عمل سرمایش بر روی بدن بیمار انجام شود و قرار است به زودی از این روش درمانی بر روی بیماران قلبی استفاده شود."لنس بکر" یکی از پزشکان طرفدار این روش در شیکاگو، در سال های گذشته با مطالعه آماری بیماران دچار ایست قلبی به نتایج جدیدتری دست پیدا کرده است. اصولاً در حمله قلبی رسیدن خون به قلب محدود می شود اما در ایست قلبی، لب به طور ناگهانی و بدون دلیل خاصی از حرکت باز می ایستد. تقریباً نرخ بازگشت بیماران ایست قلبی به حمله قلبی بسیار کمتر است.
برخلاف آمارهای موجود، بکر به این نتیجه رسیده که تنها حدود 1/8 بیماران ایست قلبی در منطقه شیکاگو در سال های گذشته توانسته اند طعم بازگشت به زندگی را بچشند. در شهرهای بزرگ تر که مدت زمان بیشتری برای رساندن بیمار به مرکز درمانی نیاز است، این رقم پایین تر نیز می رود. این تازه در شرایطی است که بسیاری از بیماران بازگردانده شده که قلبشان به کار می افتد، پس از مدتی می میرند. به اعتقاد دانشمندان، وقتی قلب رساندن خون دارای اکسیژن بالا را به اندام ها متوقف می کند، سلول ها در این اندام ها می میرند. اما بکر در دهه 90 تمام وقت خود را در بیمارستان شیکاگو به این مسئله اختصاص داده، نظر دیگری دارد و معتقد است اگر چنین فرضیه ای صحیح بود، در هنگام به کار افتادن دوباره قلب، این سلول ها باید به حیات خود ادامه می دادند. او با مطالعه سلول های قلب در هنگام ایستادن به مدت یک ساعت و سپس رسیدن اکسیژن به آنها، متوجه شد که فرایند بازگشت اکسیژن به طور ناگهانی باعث تخریب سلول ها می شود و 73درصد از آسیب سلولی به دلیل این بازگشت معیوب است. در پژوهش های بعدی، ساز و کار دقیق این آسیب بیشتر نمایان شد.
در اندام های مختلف بدن، ریزاندام های کوچکی به نام میتوکوندریا وجود دارد که با گرفتن اکسیژن انرژی تولید می کنند و با گرفتن یا دادن یک الکترون به اکسیژن وارد شده، یون های آزادی تولید می کند که می تواند به سلول صدمه بزند و باعث جهش DNA شود. سلول ها خود دارای سیستمی هستند که مانع این واکنش مخرب می شود. اما وقتی اکسیژن به سلول ها نمی رسد، این سامانه دفاعی از کار می افتد. در بازگشت مجدد اکسیژن به همان ذرات ریز یعنی میتوکوندریاها تعداد زیادی یون آزاد تولید می کنند و سلول شروع به مردن می کند، در پاسخ به این فرایند، سامانه دفاع سلولی موادی را رها می کند کهآثار مخرب یون های آزاد را تشدید می کند که این مسئله در نقاطی چون قلب و مغز که به اکسیژن بیشتری نیاز دارند، بیشتر دیده می شود.
بکر با علم به این داستان، تصمیم گرفت در لحظات ابتدایی ایست قلبی، سلول های بدن را تا 98/6 درجه فارنهایت سرد کند. این سرمایش وقتی چند ساعت ادامه پیدا کرد، تفاوت محسوسی در میزان مرگ و میر سلول ها پدید آمد؛ چرا که هم میتوکوندریاها و هم سامانه سلولی در دمای پایین فعالیت بسیار کمی دارند.
در دهه 80 میلادی نیز پزشکان آن دوره معتقد بودند سرمایش بدن پس از ایست قلبی، می تواند شانس حیات دوباره را افزایش دهد و حال بکر با نسخه جدید خود، این نظریه را احیا کرده است. او در سال 1999 نتایج تحقیقات خود را روی موش ها و خوک ها منتشر کرد و در سال 2002 گروهی از پزشکان در اروپا و استرالیا از نتایج مثبت آن روی بیماران ایست قلبی خبر دادند. بکر به همراه همکارانش "آبلا" با اطمینان از کارا بودن این روش درمانی، از سال 2005 آن را در بیمارستان شیکاگو به کار گرفتند و سرانجام مسئولان اتحادیه قلب آمریکا را متقاعد کردند که این روش را در فهرست روش های مورد تأیید خود قرار دهد. امروز در شهرهایی چون نیویورک، میامی و بوستون، آمبیولانس ها بیماران ایست قلبی را فقط به بیمارستان هایی می برند که دستگاه سرمایش داشته باشند و این روش پذیرش رسمی نهادهای درمانی ایالات متحده را به دست آورده است.
مشکلات سرمایش
اگرچه پذیرش این روش در اتحادیه قلب آمریکا نتایج مثبتی داشت، اما هنوز این روش در تمام مراکز درمانی رایج نشده است. خصوصاً بیرون از مناطق شهری هنوز بسیاری آن را نمی شناسند. بنابر پژوهش های صورت گرفته در سال 2006، تنها 26 درصد از بیماران ایست قلبی در ایالات متحده مورد سرمایش قرار می گیرند. هنوز جزئیات این روش و نحوه بهره برداری حداکثری آن نیز برای بسیاری از پزشکان روشن نیست. برخی معتقدند نمی توان این روش را در مورد تمام بیماران به کار بست. برای مثال، کسی که چند ساعت از ایست قلبی او می گذرد ارزش سرد شدن ندارد و محدوده ای نیز که پیشنهاد می شود، همان یک ساعت است.
مشکلات دیگری نیز در این روش درمانی در بیمارستان های مختلف مشاهده شده که بکر و آبلا تلاش می کنند با پژوهش های بیشتر آن را مرتفع کنند و دستورالعمل دقیق تری را در اختیار پزشکان قلب و عروق قرار دهند.
تا پیش از این، پزشکان گمان می کردند بیماری که بیش از یک ساعت از ایست قلبی او می گذرد، دیگر شانسی برای حیات مجدد ندارد؛ چرا که بازگرداندن آنها صدمات مغزی جبران ناپذیری به همراه دارد. اما حال ابداع روش بیش سرمایش، فصل نوینی در درمان بیماران ایست قلبی محسوب می شود. فراموش نکنیم وقتی قلب از حرکت بازمی ایستد، بسیاری دیگر از بافت ها و اندام های بدن هنوز نمرده اند و به کار خود ادامه می دهند؛ و اگر به داد قلب نرسیم، فرصت طلایی برای حیات دوباره یک انسان از دست خواهد رفت.
منبع:نشریه دانشمند شماره 549
تاریخ : چهارشنبه 92/10/11 | 9:42 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()